غم خریداری نداره دل ساده، دلک من
باز دوباره واسه چی از غصه‌ها قصه نوشتی؟
همه انگار دربه‌در دنبال یک لقمه‌ی خنده‌ان
سفره سفره گریه‌هاتو تو چه کوچه‌ای گذاشتی

می‌دونی دل؟ تو که بغضت رنگ بغض عاشقا نیست
چرا هق‌هق پشت هق‌هق پیش مردم گریه کردی
کی دیگه برای گریه یک رفیق جز تو ببینه
تو چرا اشک فریبو آیه‌ی شبونه کردی


دل ساده، دل ساده، دلک من
تو میون آدما بازم غریبی
تو اگه خنده به لب اونجا بمونی
واسه گریه کردنام بازم رفیقی


حالا اینجا باورم کن دل‌ِ تنگم، دل ساده
اگه فریادی واسه‌م باقی نمونده مثل دیروز
همه اینجا خرج این ترانه‌های آشنا شد
تو برو؛ برو از اینجا مثل فریاد من امروز

اگه لب‌هام توی هق‌هق حرفی از گلایه گفته
اگه شکل بغضم امروز، اگه گریه‌ام دست آخر
تو دلی بزرگی از توست، تو ببخش اگر که رفته
اگه دیروز من امروز تورو به فردا سپرده


دل ساده، دل ساده، دلک من
تو میون آدما بازم غریبی
تو اگه خنده به لب اونجا بمونی
واسه گریه کردنام بازم رفیقی


اگه تنهایی سروم بی‌رمق گوشه‌ی کوچه
تو خیابون یک کابوس که پر از هیچه و پوچه
من گرفتار حقیقت من به دنبال جنونم
خسته‌ی خسته‌ی خسته‌ام ساکن غربت کوچه


دل ساده، دل ساده، دلک من
تو میون آدما بازم غریبی
تو اگه خنده به لب اونجا بمونی
واسه گریه کردنام بازم رفیقی

سایت پاتوق شهر 


موضوعات مرتبط: غمِ دل ، ،

تاريخ : پنج شنبه 14 مهر 1390 | 11:49 | نویسنده : محمد رمضانی پور |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.